سران ناكثین، قاسطین و مارقین در زمان ما کیانند؟@

بنا بر این واژه های فوق چنین تفسیر می شوند: ناكثین: پیمان شكنان قاسطین: مانعین از حق تعیین شده مارقین: كسانی كه در طول راه از هدف جدا شوند و از آن دور افتند.

ناكثین، قاسطین و مارقین را امیر المؤمنین علی (ع) در خطبه «شقشقیه»، در پنج قسمت بطور مفصل بیان فرموده اند. قسمت آخر آن را برادر عزیز و محققمان استاددكتر مصطفوی در كتاب «الكاشف» تنظیم كرده اند. در آنجا ۱۹۰ اسم برای هر سه طائفه بیان شده است.

امام در خطبه مذكور می فرماید: «فلمّا نهضت بالامر»: همین كه من بپا خواستم و زمام حكومت را بدست گرفتم، «نكثت طائفهٔ»: گروهی پیمان خویش را شكستند و «مرقت اخری»: و طائفه دیگری كه به دین گرویده بودند ولی از كوته فكری و بینش سست و منش نا استوار، به حق پایدار نماندند و برداشتها و سلیقه های خود را بر ضوابط دین تحمیل كردند، و «قسط اخرون»: و دیگرانی هم حق تعیین شده را ادا نكردند و ستم كردند.

در اینجا لازم به تذكر است كه دامنه بحث ما وسیعتر از آن است كه در این وقت محدود بتوان حق مطلب را در باره ناكثین، قاسطین و مارقین ادا كرد، لذا به بیان خلاصه ای از این بحث می پردازیم.

از ۲۳۹ خطبه و ۷۹ نامه و ۴۸۰ حكمت موجود در نهج البلاغه، بیست خطبه، سه نامه و یك حكمت آن مربوط به ناكثین و سیزده خطبه، هفده نامه (كه پانزده نامه آن به معاویه نوشته شده) مربوط به قاسطین و دوازده خطبه و یك حكمت مربوط به مارقین است.

ناكثین، اولین كسانی بودند كه باب معارضه را به روی ولی اللَّه و خلیفه حق مسلمین باز كردند، كه در رأس آنها زبیر، پسر عمه پیغمبر (ص) و طلحه و همچنین عایشه همسر پیامبر هستند.

نخستین كسی كه بعد از قتل عثمان با امیر المؤمنین علیه السلام بیعت كرد، طلحه و بعد از او زبیر بود. ولی چرا همین طلحه و زبیر بیعت خود را نقض كردند در حكمت ۲۰۲، علت این پیمان شكنی چنین بیان می شود: نبایعك علی انّا شركاؤك فی هذا الامر.

ما دو نفر با تو بیعت می كنیم بشرط این كه در امر حكومت با تو شریك باشیم.

در جواب، حضرت چنین می فرماید: لا و لكنّكما شریكان فی القوّهٔ و الاستعانهٔ و عونان علی العجز و الأود.

نه، در حكومت نمی توانید شریك باشید ولی برای وقت و استعانت و جلوگیری از ناتوانی ها از شما كمك می گیرم.

امام سیاست باز نیست، كلام او صریح است، آنچه را كه در آخر باید گفت همان روز اول می گوید. طلحه و زبیر متوجه می شوند كه علی را نمی شمرد از مسیر منحرف كرد. به مكه می روند و با عایشه ملاقات می كنند عایشه جریان را می پرسد.

جواب می دهند كه یك عده سرگردان كه قدرت دفاع از خود را ندارند، اطراف علی را گرفته اند و ما هم برای تنظیم كار نزد تو آمده ایم.

باید سؤال كرد كه آیا مالك اشتر در حیرت است آیا عمار یاسر سرگردان است چرا به این سرعت همه چیز را عوض می كنید مگر دنیا و زینتها و زیورهایش باید این اندازه مؤثر باشد كه اعماق جان و كانون بینش و فطرت شما را پایمال كند احتمال نمی دادید بعدا در صفحه روزگار صدای شما را از گوشه مكه بشنوند و به قضاوت بنشینند الحق كسانی كه به علی بدبین بودند و خیانت كردند شما بودید.

علی (ع) در بصره در اولین ملاقاتش با طلحه می فرماید: خون شما بر من حرام است. براستی تو چه كردی و چه دیدی از من خون من بر شما حرام است. مگر با هم برادر نبودیم چرا عثمان را كشتید چرا مردم را به قتل عثمان تحریك كردید نه عمار و نه مالك، هیچكدام مقصر نیستند، بلكه این شما بودید كه عثمان را به این وادی انداختید و ابرار هم مجبور شدند قیام كنند.

تو زبیر، و تو طلحه این شما بودید كه ابرار را وادار به دفاع از حق كردید تا بپاخاستند و شد آنچه شد. ولی ای طلحه به تو می گویم مانند آن پیر زن احمق مباش كه ریسمانی تافته و دوباره آن را وا می تابد. بدان كه سرانجام روز حقی در كار است.

حضرت امیر (ع) علت رفتن طلحه و زبیر را به مكه می داند. لذا می فرماید: رفتن طلحه به مكه برای جوسازی است، زیرا او می داند كه اگر روزی محاكمه قاتلین عثمان شروع شود، اول شخصی كه باید دستگیر شود، خود طلحه است. او بیشتر از همه نسبت به خون عثمان حریص بود. لذا جوسازی می كند تا شاید مسأله شناخته شدن قاتل لوث شود ناكثین را بشناسید. با سابقه جوسازی آشنا شوید. واقف شوید به آنهائی كه جو را تیره و آب را گل آلود می كنند تا حق پوشی و حق كشی شود و به مراد خویش برسند، كه نرسیدند و نمی رسند.




:: موضوعات مرتبط: سیاسی , متفرقه , ,
:: برچسب‌ها: بصیرت , ناكثین , قاسطین , مارقین ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 12 شهريور 1394
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: