تأثیر مشارکت حداکثری بر امنیت ملی @

ابتدای سال جاری بود که رهبر انقلاب در بیانات خود در حرم رضوی به موضوع برهم‌زدن «امنیت» کشور توسط دشمنان اشاره کرده و فرمودند: «می‌خواهند این امنیّتی که امروز در کشور ما هست را – که این امنیّت، در منطقه‌ی غرب آسیا که ما در آن قرار داریم، بی‌نظیر است؛ بحمدالله امروز نه در شرق ما، نه در غرب ما، نه در شمال ما، نه در جنوب ما، در هیچ کشوری امنیتّی مانند امنیّتی که امروز بر کشور ما و ملّت ما حاکم است، وجود ندارد – به‌دست مردم از بین ببرند و مردم را وادار کنند به برهم زدن امنیّت.» از طرفی دیگر، یکی از موضوعاتی که موجب افزایش و تقویت امنیت ملی می‌شود، حضور گسترده‌ی مردم در انتخابات است که رهبر انقلاب در دیدار اخیر خود در این‌باره فرمودند: «همه باید بیایند در انتخابات شرکت کنند؛ این موجب می‌شود که نظام جمهوری اسلامی تقویت بشود، پایداری آن و ماندگاری آن تأمین بشود، کشور در حصار امنیّت کامل باقی بماند.»



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: انتخابات , رهبری ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394
سفارش شهید مطهری به فرزندش علی مطهری

فرزند عزیزم ، نور چشم مکرم ، آقای علی مطهری

از خداوند متعال سلامت و موفقیت و حسن عاقبت تو را مسئلت دارم .

فرزند عزیزم ، در انتخاب دوست و رفیق فوق العاده دقیق باش که مار خوش خط و خال فراوان است ، همچنین در مطالعه کتابهایی که به دستت می رسد .

بر اطلاعات اسلامی و انسانیت بیفزا .

حتی الامکان از تلاوت روزی یک حزب قرآن که فقط پنج دقیقه طول می کشد مضایقه نکن و ثوابش را هدیه روح مبارک حضرت رسول اکرم (ص) بنما که موجب برکت عمر و موفقیت است انشاءالله .

لازم به یادآوری نیست که در انجام فرائض نهایت دقت را داشته باش ...

 

والسلام علیکم و رحمة الله

مرتضی مطهری

56/2/19

 


شیخ شهید ، انتشارات صدرا


:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , شهدا , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: سفارش شهید مطهری به فرزندش علی مطهری ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394
عروسی شهید مهدی باکری

روز عقدکنانشان مرتب و تمیز لباس پوشید ، لباس سپاه .

فقط پوتین هایش کمی خاکی بود . معمولا لباس نو تنش نمی کرد . اما همیشه تمیز و مرتب بود .

یک پارچه سفید هم می انداخت گردنش ، یکبار پرسیدم :(این چیه؟)

گفت : (نمی خواهم یقه لباسم کثیف شود)

هدیه های عروسی شان را که جمع کردند ، بردند مغازه ای که لوازم منزل می فروخت . همه را دادند و ده پانزده تا کلمن برای جبهه گرفتند .



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , شهدا , ,
:: برچسب‌ها: شهید مهدی باکری, خاطرات شهید مهدی باکری ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394
شفاعت شهید سید احمد پلارک

یکی از آشنایان خواب شهید سید احمد پلارک را می بیند . او از شهید تقاضای شفاعت می کند که شهید پلارک به او می گوید : (( من نمی توانم شما را شفاعت کنم . تنها وقتی می توانم شما را شفاعت کنم که شما نماز بخوانید و به آن توجه و عنایت داشته باشید ، همچنین زبان هایتان را نگه دارید ، در غیر این صورت هیچ کاری از دست من بر نمی آید.))



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , شهدا , ,
:: برچسب‌ها: شهید سید احمد پلارک, خاطرات شهید سید احمد پلارک ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394
دعوا و نماز

یک خاطره از شهید سید مرتضی آوینی :

با او حرفم شد. تقصیر من بود. همان وقت که دعوا می کردیم مطمئن بودم که حق با من نیست.

اما عصبانی بودم و چیزی نفهمیدم. نیم ساعت بعد یکی از بچه ها آمد دنبالم و گفت : <از وقتی بحث تون شده، مرتضی رفته تو اتاق و درو بسته، نماز می خونه.>

دو ساعت بعد، من را دید. آمد جلو، گرم احوالپرسی کرد. عرق سرد نشست روی پیشانیم، از خجالت.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , شهدا , ,
:: برچسب‌ها: شهید سید مرتضی آوینی, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394
شیرینی و خانواده

جعبه شیرینی را جلو بُردم و تعارف کردم . یکی برداشت و گفت : <می توانم یکی دیگر هم بردارم؟>

گفتم : <البته، این حرفا چیه؟!>

رسید، یک شیرینی دیگر هم برداشت. هر جا که غذای خوشمزه یا شیرینی یا شکلاتی تعارفش می کردند، برمی داشت ، اما نمی خورد.

می گفت : <می برم تا با خانم و بچه ها با هم بخوریم.>

به ما توصیه می کرد که این خیلی موثر است که آدم شیرینی های زندگی اش را با خانواده اش تقسیم کند. شاید برای همین هم همیشه در خانه نماز را به جماعت می خواند.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , شهدا , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: شیرینی و خانواده , خاطرات شهید آوینی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394
با افراد مورد اتهام ننشینید

برخی از انسان ها از نظر اخلاقی و مذهبی انسان های خوبی هستند ولی با افرادی معاشرت دارند که مورد اتهامات اخلاقی می باشند. چنین کسانی چه بخواهند و چه نخواهند باید در انتظار روزی که مورد اتهام قرار بگیرن باشند، چون مردم غالبا انسان را به وسیله کسانی می شناسند که با او معاشر هستند و این بدان جهت است که فکر می کنند اگر این شخص با آنها هم فکر نبود با آنان اینگونه نشست و برخاست نداشت.

بنابراین باید گفت قضاوت مردم چندان هم بی اساس نیست مخصوصا اگر این معاشرت ها تداوم دار و چشمگیر باشد.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: افراد مورد اتهام, اتهامات اخلاقی, معاشرت با افراد ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394
قیمت انسان

انسان های بلند همت ، هیچگاه خودشان را ارزان نمی فروشند. آنان که در مقابل یک میز و سلام و لبخند و وعده ،خلع سلاح می شوند و سپر می اندازند و دامن اختیار از دست می دهند، قیمت خود را نمی دانند و از نرخ بازار ارزش ها بی خبرند.

اگر دل می بندیم، به چیزی وابسته شویم که بیرزد.

اگر عشق می ورزیم، عاشق چیزی شویم که ما را با ارزش کند، نه آنکه ما را از ارزش بیندازد.

حیف است که دل ها بی در و دروازه باشد و عشق ها و علاقه ها بی هویت و بی شناسنامه.

کاش انسان ها به اندازه ی کالایی که می خرند، در دل بستن ها و محبت پیدا کردن ها هم حوصله و وسواس به خرج می دادند.

کاش عشق ها، این قدر حراج و بی قیمت و بازاری نمی شد کاش عاشقی تا این حد تنزل نمی کرد.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: قیمت انسان, عشق, عاشقی, انسان های بلند همت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394
رهبری و برخورد با بی نظمی

در سال شصت و هفت به دستور ايشان کليه فرماندهان مستقر در جنوب را براي انجام جلسه اي آورديم و اين در شرايطي بود که دشمن فشار سختي به جبهه ها آورده بود.

در اين جلسه يکي از فرماندهان ارشد بدون درجه حاضر شده بود.

ايشان تا چشمش به آن افسر افتاد، فرمود: شما چرا درجه نزده ايد؟

عرض کرد: من سرتيپ ? شدم و اين درجه براي من کم است و بايد سرتيپ تمام مي شدم.

ايشان بر آشفته شد و عصباني فرمود: برويد خودتان را درست کنيد ، يعني چه؟ اين درجه کم است چه معني مي دهد؟

نقل از تيمسار جمالي



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , ارتش , ,
:: برچسب‌ها: رهبري و برخورد با بي نظمي, تيمسار جمالي, امام خامنه اي, بي نظمي در جبهه ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394
از خدا اولاد صالح بخواهید

آیت الله مجتهدی تهرانی :

بعضی اولادها آنقدر خوب هستند که نمی گذارند پدرشان کاری انجام دهد. به او می گویند بنشین، من تمام کارها را انجام می دهم.

بعضی از پسرها هم عجیب هستند و اصلا کمک پدرشان نیستند، مادرشان را به نانوایی می فرستند و خودشان با بی غیرتی در خانه می نشینند. خجالت بکشید.

اولادی از خدا بخواهید که کمک شما بکند و به شما خوبی کند و آن اولادهایی هم که کمک پدرشان هستند، عاقبت به خیر می شوند و این اولادها دست به هر چه بزنند، طلا می شود و ثروتمند می شوند.

اولادی بخواهید که در حیاتتان به شما نیکی کند و وقتی هم که از دنیا رفتید ، از خدا برای شما طلب آمرزش کند.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: از خدا اولاد صالح بخواهید, پسران بی غیرت, فرزندان بی غیرت, اولادان ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1394
گفت و گوی جُنید بغدادی با شیطان

بهانه تراشی شیطان برای سرپیچی از فرمان خدا :

جنید بغدادی می گوید : خیلی مایل بودم ابلیس را ببینم ، روزی بر در مسجد ایستاده بودم ، پیرمردی را دیدم که از دور می آید ، چون به من نزدیک شد ، از دیدن او وحشت کردم.

گفتم : تو کیستی؟ گفت میل و آرزوی تو، شیطان هستم.
گفتم : ای ملعون چه چیز مانع سجده کردن تو بر آدم شد؟
گفت : ای جُنید ، شایسته و سزاوار ندیدم که من غیر خدا را سجده کنم.
جُنید گفت : من از پاسخ او مات و متحیر شدم ، که آیا سخنش صحیح است یا خیر!ناگاه مطلبی به فکرم آمد و ندایی به من رسید ، که ای جُنید در پاسخ او بگو : ای لعین دروغ می گویی، اگر تو به حقیقت بنده خالص بودی امر خدا را اطاعت می کردی ، و از فرمان او سرپیچی نمی نمودی ، و نیازی نبود تا به بهانه این نافرمانی نسبت به ما تقرب بجویی.
وقتی ابلیس این سخن را شنید ، فریادی کشید و گفت :

ای جُنید به خدا سوگند ، مرا سوزاندی و بر جانم آتش زدی ، و آنگاه ناپدید شد.1


1. تذکرة الاولیاء جلد دوم صفحه 13



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , ,
:: برچسب‌ها: بهانه تراشی شیطان, جنید بغدادی و شیطان, ابلیس ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1394
عملیات عاشورایی

شب عملیات بود. حسین به نیروها گفت :

" خوب گوش کنید ، دشمن تازه بیدار شده و فهمیده از کجا ضربه اصلی را خورده است. ننه من غریبم بازی در نیارید اگه کسی میخواد بره ، تا درگیری شروع نشده بره ، برسیم تو چزابه محشر به پا میشه . قبل از عملیات هم به شما گفتم جنگ ما از وقتی شروع میشه که برسیم چزابه. امشب و فردا باید عاشورایی بجنگید. اطمینان داشته باشید این رمل ها برای ما کربلا میشه. نیروهای خودتون رو خوب توجیه کنید که بند پوتین های خودشون رو محکم ببندند. مهمات نداریم ، اسلحه نداریم قبول نیست ، دشمن را منهدم کنید و اسلحه اونُ بردارید. "


خاطرات شهید حسین خرازی



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , شهدا , ,
:: برچسب‌ها: حاج حسین خرازی, خاطرات جنگ, شهید خرازی, ننه من غریبم ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1394
یادداشت شهید مصطفی چمران

من تصمیم دارم که از این به بعد آدم خوبی باشم ، دست از گناهان بشویم ، قلب خود را یکسره تسلیم خدا کنم ، از دنیا و مافیا چشم بپوشم.

تنها ، آری تنها لذت خود را در آب دیده قرار دهم.

من روزگار کودکی خود را در بزرگواری و شرف و زهد و تقوی سپری کرده ام.

من آدم خوبی بوده ام ، باید تصمیم بگیرم که من بعد نیز خود را عوض کنم. حوادث روزگار آدمی را پخته می کند و حتی گناهان مانند آتش آدمی را می سوزاند .


یادداشت شهید دکتر مصطفی چمران در اوایل تابستان 1959 در آمریکا



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , شهدا , ,
:: برچسب‌ها: یادداشت شهید مصطفی چمران ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1394
سرکشی به خانواده شهدا

شهید همت وقتی به شهر می آمد حتما بایستی به خانواده های شهدا سرکشی می کرد.

ده دقیقه می رفت و می نشست ، دستی به سر و صورت پدران شهدا می کشید و برای بچه های آنها چیزی خریده و آنان را می بوسید.

آن قدر آنان را دلداری می داد که یک بار یکی از پدران شهدا از صحبت های حاجی اشک شوقش سرازیر شد ، دست های خود را بالا بُرد و از خدا خواست که این عزیز (حاج همت) را برای اسلام حفظ کند.

این بود کلام و رفتار و حرکت و قدم او با مردم علی الخصوص خانواده شهدا.


خاطره ای از شهید محمد ابراهیم همت



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , شهدا , ,
:: برچسب‌ها: شهید همت ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 25 بهمن 1394
نگاه معنی دار

برای جلسه ای ، مجبور شدیم بیاییم تهران.

پس از پایان جلسه ، به سمت جنوب حرکت کردیم.

سر راه رفتیم بهشت زهرا (س).

اتفاقا رفتیم همان جایی که الان دفن است.

او بالای قبر شهید اقارب پرست ایستاده بود و زل زده بود به قبر و عکس شهید.

چند دقیقه ای همین طور ماتش بُرده بود.

معنایش را نفهمیدم ، تا آن روز که آمدیم بهشت زهرا (س) که او را دفن کنیم ، دیدم که کنار قبر شهید اقارب پرست را کنده اند.


خاطراتی از شهید عباس کریمی

 



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , شهدا , ,
:: برچسب‌ها: قبر شهید عباس کریمی, شهید عباس کریمی, نگاه معنی دار ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 25 بهمن 1394
خدا بعضی افراد را مسخره می کند

روایت دارد کسانی که در دنیا مومنان را مسخره می کنند ، علاوه بر اینکه در همین دنیا سزای این عمل خود را می بینند ، خدا هم آنها را در قیامت مسخره می کند.

حالا مسخره خدا چیست؟

خدا از جهنم درب بهشت را برای آنها باز می کند و می گوید : <بیایید و به بهشت بروید.>

آنها هم خوشحال می شوند ، مدت ها طول می کشد تا برسند به درب بهشت و دوباره به جهنم واژگون می شوند.

این مسخره ی خداست.

این همه آنها جان می کَنند و خود را به درب بهشت می رسانند ، اما خدا آنها را مجددا به جهنم بر می گرداند.


نقل از آیت الله مجتهدی تهرانی



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مجتهدی تهرانی, مسخره کردن خداوند, خدا بعضی افراد را مسخره می کند ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 25 بهمن 1394
کیفر ترک عدالت

حسرت در قیامت :

امام صادق (ع) فرمود : ولایت ما جز با عمل به دست نمی آید و به راستی شدیدترین حسرت در روز قیامت از آن مردی است که از عدالت سخن بگوید ولی در عمل بر خلاف آن رفتار کند.1

بدگمانی در جامعه :

در جامعه ای که عدالت در آن برقرار است بدگمانی و سوءظن معنا ندارد و خوب است در همه چیز حمل به صحت شود مگر اینکه خلاف آن ثابت شده باشد.

امام هادی (ع) می فرماید : در دوران غلبه عدالت پیشگی بر ستمگری ، بدگمانی به دیگران نارواست و در زمان چیرگی ستمگری بر عدالت ، اعتماد و خوش بینی به دیگران خطاست ، مگر آن که به بدی یا خوبی کسی علم داشته باشی.2



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: عدالت, عدالت خواه, عدالت جو, کیفر ترک عدالت, حاکم عادل, حسرت در قیامت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 25 بهمن 1394
شیوه دعوت به خیر

امام عسکری (ع) فرمود :

هرکس برادر خود را پنهانی موعظه (دعوت به خیر) کند او را زینت داده است و هرکس برادر خود را آشکارا و در حضور مردم موعظه (دعوت به خیر) کند او را تحقیر و ضایع کرده است.1


1. تحف العقول ، ص 489



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: موعظه, دعوت به خیر, شیوه موعظه, شیوه دعوت به خیر, برادر, امام عسکری, تحقیر و ضایع, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 25 بهمن 1394
پاداش رازداری

رازداری و کتمان اسرار و پوشاندن عیوب برادران دینی ، آثار مثبت دنیوی و اخروی دارد که در کلام گهربار معصومان به برخی از آن ها اشاره شده است.

امام علی (ع) خطاب به مالک اشتر می فرماید :

تا می توانی عیوب و زشتی های مردم را بپوشان تا خدا هم عیب تو را بپوشاند ؛ عیبی که دوست داری از مردم مخفی بماند.1

امام موسی بن جعفر (ع) می فرماید :

کسی که اسرار برادر مسلمان خود را بپوشاند در روز قیامت که جز سایه خدا هیچ سایه ای نیست ؛ زیر سایه عرش خدا قرار می گیرد.2


1. مسائل علی بن جعفر (ع) ، ص 343

2. الامالی ، طوسی ، ص 44



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: رازداری و حفظ اسرار, راز, اسرار, پاداش رازداری, پوشاندن عیوب دیگران, دنیوی و اخروی ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 25 بهمن 1394
رخت دامادی

روز 21 مهر 61 عقد کردیم.خیلی خوشحال بودم.روز بعد از مراسم عقد با هم به گلزار شهیدان رفتیم.

او گفت:وقتی برای خواستگاری آمدم،بار سنگینی بر سینه ام حس کردم،این حال من با شنیدن نامت <زهرا> آرام شد و وقتی با ازدواج با من موافقت کردی،همه درهای بسته به رویم گشوده شد.

شب عروسی فامیل دوره اش کردند که لباس نو بپوش و عروسی ات را توی باشگاه بگیر،قبول نکرد و گفت: من از خانواده شهدا خجالت می کشم.

با همان لباس سبز سپاه رفت پای سفره عقد.

سور و سات عروسی هم که جمع شد،کوله اش را برداشت و راهی جنوب شد.


خاطرات شهید عباس کریمی



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: مراسم عقد, گلزار شهیدان, درهای بسته, شب عروسی, عروسی شهید عباس کریمی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 25 بهمن 1394
ارزش معلم

رسول خدا فرمود: برتری عالم بر عابد مانند برتری من بر کمترین شماست.

سپس فرمود: همانا خدا و فرشتگان و اهل زمین حتی مورچه ای که در لانه است و ماهی دریا بر معلمان خوبی ها به مردم ، درود می فرستند.1

رسول خدا سه بار فرمود: خدایا!جانشینانم را رحمت کن.

پرسیدند: جانشینان تو چه کسانی اند؟

فرمود: آنان که حدیث و سنت مرا [به همگان] ابلاغ می کنند ، سپس آن را به امت من می آموزند.2

نکته : تعلیم برتر از تبلیغ است ، چنان که تحقیق والاتر از تعلیم. معلمان راستین ، تبلیغ عمومی و تعلیم خصوصی را همواره ملحوظ می دارند.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: ارزش معلم, معلم و معلمان, تعلیم و تعلم, معلمان راستین, تبلیغ عمومی و تعلیم خصوصی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 25 بهمن 1394
آینه جمال انسان و شیطان؛بدتر از شیطان

می گویند:مرد آن است که با دیوها و شیاطین اطراف خود قهر کند و در قهر خویش جهد نماید ، نه در لعنت کردن شیطان.

ابلیس گفت:از چهره ما آینه ساختند و در پیش آدم نهادند ، و از چهره انسان آینه ای ساختند و در پیش ما گذاشتند.

((حال ای انسان))

ما در تو نگریم و بر خود می گرییم ، و تو در ما می نگری و بر خود می خندی.1

شیخ عطار می گوید:

خانه تو خانه شیطان بود

پیش تو دیو لعین رحمان بود2

امام صادق می فرماید:

انسان ها سه گروه هستند ، یک گروه از آن ها ظاهر و صورتشان ، صورت انسانهاست ، اما درون و باطنشان ، باطن شیاطین است.3


1. تذکرة اولیاء ، جلد 2 ، ص 226

2. مظهر العجایب و مظهر الاسرار

3. خصال ، ج 1 ، ص 154 ؛ باب ثلاثه ، حدیث 192



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: آینه جمال انسان و شیطان, بدتر از شیطان, ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 25 بهمن 1394
الگوی خوبه ما...
افسران - الگوی خوبه ما...

دیدم شهید_صیاد مدام به ساعتشان نگاه می کردند
.
.
علت را پرسیدم ، گفتند :
"وقت است "
.
.
همان لحظه به اشاره کردند که همین جا فرود بیا تا نمازمان را اول وقت بخوانیم
.
.
خلبان گفت :
"این منطقه زیاد امن نیست
اگر صلاح می دانید تا رسیدن به مقصد صبر کنیم "
شهید صیاد گفتند :
"هیچ اشکالی ندارد .. ما باید همین جا نمازمان را بخوانیم .. "
.
.
خلبان اطاعت کرد و نشست
با آب ای که داشتیم گرفتیم و نماز را به امامت ایشان اقامه کردیم.
.
.
وقتی های از آیت الله بهاءالدینی درس خواستند
ایشان فرمودند :
.
.
"بروید از صیاد شیرازی بگیرید
اگر صیاد شیرازی شدید ، هم را دارید و هم آخرت را..



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , ارتش , شهدا , ,
:: برچسب‌ها: ارتش , شهید , صیاد شیرازی , نماز ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 24 بهمن 1394
ناگفته‌های اخطار به هواپیماهای آمریکایی در جریان بازداشت ملوانها: 30 ثانیه تا شلیک فاصله داشتیم

فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء در خصوص اخطار به هواپیماهای آمریکایی در جریان بازداشت دو قایق نظامی این کشور توسط سپاه، گفت: آنها به‌محض روشن شدن سامانه‌های موشکی ما به اخطار پاسخ دادند و از مرزهای ایران دور شدند.

امیر فرزاد اسماعیلی فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء با حضور در برنامه «تیتر امشب» شبکه خبر، به بیان برخی ناگفته‌ها در خصوص اخطار به هواپیماهای آمریکایی در جریان بازداشت دو قایق نظامی این کشور در خلیج‌فارس توسط سپاه پرداخت.

امیر اسماعیلی در این خصوص اظهار داشت: از همان لحظه‌ای که نیروی دریایی سپاه دو فروند قایق آمریکایی را در آب‌های ایران و در حوالی جزیره فارسی توقیف کرد، این موضوع به اطلاع شبکه یکپارچه پدافند هوایی رسید و ما بلافاصله سامانه‌های موشکی و راداری خود را عملیاتی کردیم.

اسماعیلی گفت: حتی به هواپیماهای اسکرمبل نیروی هوایی ارتش نیز آماده‌باش داده شد و این هواپیماها در باند بوشهر آماده پرواز بودند.

وی خاطرنشان کرد: بلافاصله پس‌ از این ماجرا، سه فروند هواپیمای اف18، یک فروند هواپیمای کنترل‌کننده موتوری و یک فروند هواپیمای گشت دریایی آمریکا به پرواز درآمدند و وقتی به نزدیکی مرزهای ما رسیدند به آنها اخطار داده شد که حق نزدیک شدن ندارند.

 

فرمانده قرارگاه پدافند هوایی ادامه داد: آنها ابتدا با قلدری به این اخطار پاسخ ندادند، ولی وقتی دیدند سیستم‌های موشکی ما روشن و روی آنها قفل کرد، بلافاصله پاسخ دادند که البته آنها 30 ثانیه فرصت نداشتند و بعد از این زمان قطعاً موشک‌ها شلیک می‌شد.

امیر اسماعیلی گفت: لیدر این هواپیماها بلافاصله با رادار ما تماس گرفت و اعلام کرد که ما برای نجات دو فروند قایق خودمان آمده‌ایم که البته این یک حرف غیرقابل قبول بود، چون اصولاً هواپیمای اف 18 نمی‌تواند دو فروند قایق را در دریا نجات دهد و معلوم بود که آنها برای پوشش منطقه آمده‌اند.

وی اضافه کرد: هم از ایستگاه بندرعباس و هم بوشهر به آنها اخطار داده شد و سامانه‌های موشکی سپاه نیز وارد عمل شدند که در این زمان ما 12 موشک آماده شلیک داشتیم و به جزیره فارسی هم اعلام «آتش آزاد» دادیم و گفتیم اگر شئ ناشناس در فضای این جزیره دیده شد، آن را هدف قرار دهید.

فرمانده قرارگاه پدافند هوایی افزود: هواپیماهای مسافربری را هم به مسیر دیگری هدایت کردیم تا مشکلی متوجه آنها نشود.

امیر اسماعیلی اضافه کرد: پس‌ از این اتفاقات لیدر هواپیماهای آمریکایی تماس گرفت و گفت: ما برای شما خطری نداریم، فقط از شما خواهش می‌کنیم که بگویید آیا نیروهای ما در سلامت هستند که به آنها پاسخ داده شد، شما از مرزهای ما دور شوید، حق نزدیکی ندارید و با نیروهای شما نیز طبق قوانین بین‌المللی برخورد خواهد شد و اخبار آن را خواهید شنید.

وی افزود: ما از ساعت 6 عصر تا 2 صبح درگیر این عملیات بودیم تا اینکه آنها حدود 60 مایل از مرزهای ما دور شدند، ولی همچنان به گشت‌زنی خود ادامه می‌دادند و سامانه‌های موشکی ما نیز تا صبح روشن بود.

فرمانده قرارگاه پدافند هوایی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه زمان اطلاع تا عملیات برای سامانه‌های پدافند هوایی، 2 دقیقه است، گفت: اگر این زمان بیش‌تر به طول بیانجامد، درواقع ما شکست خورده‌ایم.

امیر اسماعیلی خاطرنشان کرد: با توجه به لشکرکشی‌های صورت‌گرفته در اطراف ایران، ما در حقیقت با تهدیدات 360 درجه‌ای مواجه هستیم که یکی از مهم‌ترین اقدامات ما تاکتیکی شدن سامانه‌ها به‌جای استقراری بودن است تا در صورت مواجهه با دشمن خودش مورد هدف قرار نگیرد.

وی با بیان اینکه ما هم در بُرد و هم در تنوع دستاوردها، پیشرفت‌های زیادی داشته‌ایم گفت: امروز انواع رادارها از 50 و 100 کیلومتر تا 3 هزار کیلومتر در اختیار پدافند هوایی است و هر پروازی که قصد عبور و مرور از فضای ایران را داشته باشد، مورد رصد قرار می‌گیرد و هواپیماهای فرامنطقه‌ای متخاصم هم اگر قصد تقرب به مرزهای ما را داشته باشند، بلافاصله طبق قوانین ایکائو با آنها برخورد خواهد شد.

امیر اسماعیلی با تأکید بر اینکه پدافند هوایی بدون لحظه‌ای خاموشی و به‌صورت 24 ساعته از آسمان ایران مراقبت می‌کند، گفت: نقاط پدافندی ما در زمان جنگ 400 تا 500 نقطه بود که این رقم اکنون به 3700 نقطه رسیده و در آینده به 5000 نقطه در سراسر کشور خواهد رسید.

وی گفت: هر پرنده‌ای که بخواهد حتی در ارتفاع 10 متری پرواز کند، باید از قرارگاه پدافند هوایی مجوز بگیرد، حتی اگر هواپیمای مدل باشد؛ چراکه در غیر این‌ صورت ممکن است فاجعه‌ای به وجود بیاید.

امیر اسماعیلی تصریح کرد: ما نباید حتی یک راه نفوذ برای دشمن باقی بگذاریم؛ چراکه در این‌صورت آسیب خواهیم دید.

فرمانده قرارگاه پدافند خاتم همچنین با اشاره به برخی اقدامات این قرارگاه در برخورد با هواپیماهای با سرنشین و بدون سرنشین و به زمین نشاندن هواپیمای متعلق به ایساف، اظهار داشت: روزانه بین 40 تا 70 مورد اخطار به هواپیماهای فرامنطقه‌ای داده می‌‌شود که حتی یک مورد هم نیست که تمکین نکنند.

وی در پایان با اشاره به 1400 مورد پرواز هواپیماهای داخلی و خارجی بر فراز آسمان ایران، گفت: طبق اعلام ایکائو آسمان ایران امن‌ترین آسمان در منطقه است.

بنابراین گزارش در این برنامه تصاویر و صداهایی از اخطار ایستگاه‌های پدافند هوایی به هواپیماهای آمریکایی در جریان دستگیری دو فروند قایق این کشور در خلیج‌فارس پخش شد.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ارتش , نظامی , ,
:: برچسب‌ها: ارتش , پدافند هوایی , امیر اسماعیلی , ملوانان آمریکایی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 24 بهمن 1394
چرا امام خمینی گفت: با دلی آرام و قلبی مطمئن از خدمت شما مرخص میشوم؟

افسران - چرا امام خمینی گفت: با دلی آرام و قلبی مطمئن از خدمت شما مرخص میشوم؟ چون اقتدار انقلاب و امام خامنه ای را میدید.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: رهبری , انقلاب ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 24 بهمن 1394
حق نا حق
امام على عليه السلام فرمودند :

لا یعابُ المَرءُ بِتَاخیرِ حَقهِ اِنمَا یعابُ مَن اَخَذَ ما لَیسَ لَهُ؛
برای انسان عیب نیست که حقش تاخیر افتد ، عیب آن است که چیزی را که حقش نیست بگیرد.1


1. الامالی، ج 1، ص 76



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: حق نا حق, احادیث معصومین ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 15 بهمن 1394
دهه فجر

دهه فجر

 
 

دههٔ فجر انقلاب اسلامی به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته می‌شود که طی آن سید روح‌الله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ به ایران وارد و در نهایت با اعلام بی‌طرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد و انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.

۱۲ بهمن روز ورود روح‌الله خمینی به ایران

نوشتار اصلی: بازگشت سید روح‌الله خمینی به ایران

در روز ۱۲ بهمن بزرگترین استقبال در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود. در ساعت ۹:۲۷ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. او پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامه‌ای که از قبل تنظیم شده بود عازم قبرستان بهشت زهرا شد و در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ که مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: دهه فجر ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 15 بهمن 1394
آقا سید

همه را پسرم صدا می کرد.
به حال و روز بچه ها می رسید.
بعضی از شب ها می دیدیم که بلند شده داره پاهای تک تک بچه ها رو می بوسه ، سپس می رفت و دستشویی ها را تمیز می کرد.
وقتی هم به خط می آمد ، همه روحیه می گرفتیم ، سید اومد ، سید اومد ، آقا اومد ..... .
اینقدر دوستش داشتیم که به احترام سیادتش و آن سیمای علوی و رفتار و کردار علوی ، او را آقا صدا می زدیم.

خاطرات شهید سید مجتبی هاشمی



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: خاطرات شهید سید مجتبی هاشمی, شهید سید مجتبی هاشمی, آقا سید, شهدا, شهیدان انقلاب اسلامی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
كلاس شلوغ

دوست داشتند شاگردها از خودشان نظر داشته باشند ،
به حرف استاد اشكال بگيرند ،
فكر نكنند مطلب همين است كه هست ،
بزرگي گوينده مطلب آن ها را نگيرد و خودشان را نشان بدهند.
هر وقت شاگردها ساكت بودند و فقط گوش مي دادند ، خودشان يكهو بلند مي گفتند:
«اين جا مجلس روضه خواني نيست كه همه سكوت كرده ايد و گوش مي  دهيد.
اين جا درس است. درس يعني اين كه يكي اشكال كند ،
ايراد بگيرد ،
اظهارنظر كند.»
خودشان از بعضي مطالب استادان گذشته با دقت انتقاد مي كردند و
بزرگي آن آدم باعث نمي شد اشكالات حرف را نگويند.
مي گفتند:
«ما كاري به شخص نداريم ،
اين حرف از هر كسي باشد ،
اين اشكالات به آن وارد است.»

به نقل از عميد زنجاني



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: خاطرات امام خمینی, خاطرات انقلاب اسلامی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
اعجوبه

امام براي خواستگاري من آمده بودند تهران.
هشت روزي مي شد كه در خانه پدرم بودند.
منتظر بودند تا من جواب بدهم و بعد خانه اي كرايه كنند و عروسي بگيريم.
خانه آيت الله كاشاني و پدرم در يك كوچه بود.با هم دوست بودند.
آقاي كاشاني توي همان هشت روزي كه تازه امام را ديده بود، به پدرم گفته بود:
« آقاي ثقفي! اين اعجوبه را از كجا پيدا كرده اي؟»

به نقل از خديجه ثقفي (همسر امام)



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: خاطرات امام خمینی, خاطرات انقلاب اسلامی, جمهوری اسلامی ایران, خاطرات خدیجه ثقفی, خدیجه ثقفی, همسر امام خمینی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
گل

تولد حضرت مسيح نزديك بود.
گفتند:  «همسايه ها با اين رفت و آمد هاي ما خيلي اذيت شدند، از طرف من برايشان هديه بگيريد، بفرستيد و به خاطر شلوغي  ها معذرت بخواهيد.»
بچه ها چند جعبه شكلات و شيريني گرفتند و آوردند.
پرسيدند: «هدايا چيست؟ نشان شان داديم.»
گفتند: «گل هم كنارشان بگذاريد. خارجي ها گل خيلي دوست دارند.»
همان شب كريسمس هدايا را به همسايه ها داديم.
فرداي آن روز خيابان پر از خبرنگار و اهالي محل بود.

به نقل از مرضيه حديده چي (دباغ)



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: تولد حضرت مسیح, تولد حضرت مسیح و تبریک امام خمینی, خاطرات امام خمینی, ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
کلمه

با عجله فرستادند دنبال پسرشان، احمد آقا.
احمد آقا سراسيمه آمد.
گفتند: «نامه من را كه براي صداوسيما فرستاديد، دوباره سريع بياوريد اين جا.»
نامه را كه پس آوردند، امام ظرف پنج ثانيه، فقط كلمه اي را خط زدند و كلمه اي ديگر گذاشتند.
همين.
بقيه مبهوت نامه را نگاه مي كردند.
نامه براي پاسدارها بود.
امام قبلا آخر نامه نوشته بودند: «با همه توانم به شما دعا مي كنم»
حالا «همه» را خط زده بودند و گذاشته بودند: «با بيشترين توانم».
خيلي ساده گفتند: «ديدم ممكن است با همه توانم دعا نكنم.
براي همين گفتم نامه را بياوريد تا درستش كنم.»

به نقل از دختر امام



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: خاطرات امام خمینی, امام خمینی, دختر امام خمینی, انقلاب اسلامی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
ای والله آخوند

تپه با صفايي به نام «بوجه» در خمين است كه ايام عيد جوان ها در آن جا تفريح مي كنند.
روزي امام آن جا بودند، سرهنگي كه گويا امام را نمي شناخت به سراغ ايشان آمد و
گفت: «آخوند، تو براي چي به اين جا آمدي؟» امام فرمودند: «من هم آمده  ام تفريح كنم.»
سرهنگ گفت: «تو اهل كتاب و علمي، تفريح مي خواهي چه كار؟»
بعد امام را محكم گرفت و
امام گفتند: «خب حالا كه مي خواهي كشتي بگيري، صبر كن تا من هم آماده شوم.»
امام كه در آن زمان جوان تر بودند، با او كشتي گرفتند و ضربه فني اش كردند.
سرهنگ با حيرت گفت: «اي والله باورم نمي شود كه آخوندها هم از اين كارها بلد باشند.»

به نقل از آيت الله خلخالي



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: خاطرات امام خمینی, خاطرات انقلاب اسلامی, انقلاب اسلامی ایران, خاطرات آیت الله خلخالی, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
برگردید

در نجف رسم بود كه وقتي علما و استادان راه مي رفتند ، عده  اي هم براي احترام به دنبال آن ها حركت مي  كردند.
امام از اين كار خيلي بدشان مي آمد و اجازه نمي دادند كسي دنبال شان باشد تا مردم بفهمند كه ايشان شخصيتي است.
دوست داشتند خودشان ساده راه بروند.
يك شب هم كه ما براي اين كه ازشان محافظت كنيم يواشكي رفتيم پشت سرشان ، تا سر كوچه رسيدند.
يكهو برگشتند و گفتند: «همه تان برگرديد!»

به نقل از اكبر محتشمي



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: خاطرات امام خمینی, یاران امام خمینی, خاطرات انقلاب اسلامی, انقلاب اسلامی ایران, امام خمینی, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
دروغ در رشته های گوناگون

کاش معلم ادبیات می گفت صدبار بدی دروغ را بنویسید تا زشتی اش یادتان نرود.
کاش معلم نقاشی دروغ را می کشید و به ما نشان می داد.
کاش معلم زیست شناسی دروغ را تشریح می کرد و می گفت قلبش پُر از خار است.
کاش معلم شیمی می گفت دروغ با زمان رسوب نمی کند.
کاش معلم فیزیک شدت جریان دروغ را اندازه می گرفت و می گفت هر مقاومتی دروغ را نابود می کند.
کاش معلم جبر با یک معادله ی چند مجهولی بالاخره دروغ را پیدا می کرد؛و به ما می گفت درجه منفی اش چند است.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: دروغ, دروغ در رشته های گوناگون, دروغ از زبان معلمان, دروغ درس و رشته, دروغ و دروغگو, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
سعه صدر

حاج اسماعیل فرزند چهارم و حافظ نصف قرآن ، نهج البلاغه و دو جلد از اصول کافی بود.
شعور سیاسی و معنوی بالایی داشت و مدال شاگردی شهید بهشتی را به سینه داشت.
سعه صدر و متانت بالای او بود که اونو از سایر برادرانش متمایز می کرد.
یکی از بچه محل ها به شهید بهشتی توهین کرده بود و گرایش به سازمان مجاهدین داشت.
با چندتا از بروبچه ها تصمیم گرفتیم که اونارو بزنیم و از محل بیرونشون کنیم.
حاج اسماعیل وقتی قضیه رو فهمید جلوی ما رو گرفت و گفت:
شما حق ندارید کسی رو بزنید.اگه حرف دارید برید بزنید و با منطق باهاشون برخورد کنید.
خودش رفت و باهاشون حرف زد و اونها هم از کرده ی خود پشیمون شدن.

خاطرات شهید اسماعیل افراسیابی



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: سعه صدر شهدا, سعه صدر شهید اسماعیل افراسیابی, سعه صدر حاج اسماعیل, شهید افراسیابی و مجاهدین خلق, شهید افراسیابی و منافقین, شهدا و منافقین, برخورد شهدا, شهید حاج اسماعیل افراسیابی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
دو رکعت

شب پانزده خرداد سال 42،مامورها ريختند توي خانه، مرا گرفتند،بردند سوار ماشين بزرگي كردند.
توي راه يك نفرشان نشسته بود يك طرف من، تكيه داده بود به بازويم و گريه مي  كرد.
آن يكي هم مرتب شانه ام را مي بوسيد.
گفتم: «من نماز نخوانده ام. جايي نگه داريد تا وضو بگيرم.»
گفتند: «اجازه نداريم.»
گفتم: «شما كه مسلح هستيد، من هم كه سلاح ندارم، يك نفر هم كه بيشتر نيستم.»
گفتند: «اجازه نداريم.»
گفتم: «خب دست كم نگه داريد تا تيمم كنم.»
ماشين را نگه داشتند ، ولي اجازه پياده شدن ندادند.
همان طور از توي ماشين خم شدم، دستم را زدم زمين و تيمم كردم.
نمازي هم كه خواندم، پشت به قبله بود، چون كه از قم مي رفتيم تهران و قبله در جنوب بود، ولي كسي چه مي داند، شايد خدا فقط همين دو ركعت نماز را از من قبول كند.

به نقل از دختر امام



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: دو رکعت, خاطرات امام خمینی, امام خمینی, امام خامنه ای, خاطرات انقلاب اسلامی, دهه فجر, دختر امام, انقلاب اسلامی ایران, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
عادت های امام خمینی(ره)

عادت داشتند:

•  راست راه بروند، حتي وقتي باران مي آمد.
•  وقت راه رفتن گوشه عبايشان را با يك دست بگيرند تا باد آن را پس و پيش نكند.
•  قبل از اين كه بروند بيرون يا هر وقت از جايشان بلند مي شوند، خودشان را توي آينه نگاه كنند.
•  موقع قدم زدن، كار ديگري هم بكنند (به راديوهاي خارجي گوش كنند يا زيارت عاشورا بخوانند).
•  ريش هايشان را به دقت شانه كنند و بعد بروند حسينيه.
•  مثل سايه وضو بگيرند و كارهاي نماز شب شان را انجام بدهند تا كسي بيدار نشود.
•  لباس سفيد بپوشند.
•  سر سفره براي هر چيزي يك قاشق جدا داشته باشند: براي ماست جدا، خورش جدا...
•  تا مي رسند خانه، عمامه و عبايشان را دربياورند، تا كنند و رويش پارچه سفيد بكشند.
•  موقع بيرون رفتن، روي كفش هايشان دستمال بكشند.
•  تا خانم شان سر سفره نمي آمد، دست به غذا نمي زدند.
•  اجازه نمي دادند خدمتكارهاي خانه، خارج از صف، چيزي بگيرند. آن ها هم بايد مثل بقيه مردم در صف مي ايستادند.
•  روزي سه بار، و هر بار دقيقا نيم  ساعت پياده روي مي كردند.
• هيچ وقت به خانم شان نگفتند: «يك ليوان آب به من بده». ولي چون مي دانستند خانم فراموش مي كند قرصش را بخورد، خودشان مي رفتند آب و قرص را برايش مي آوردند.
•  دعاي كميل و مناجات شعبانيه را از بقيه دعاها بيشتر دوست داشتند.
•  وقتي در فرانسه بودند، تمام سعي شان را مي كردند كه قانون آن  كشور را اجرا كنند.
•  نسبت به اسراف كاغذ خيلي حساس بودند. توي كاغذ  تمام سفيد معمولا چيزي نمي نوشتند. حتي شعرهاي شان را هم در حاشيه هاي روزنامه مي نوشتند.
•  بچه ها را خيلي دوست داشتند. مي گفتند آن ها جديد العهد ملكوتي اند.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: عادت های امام خمینی, خاطرات امام خمینی, انقلاب اسلامی ایران, دهه فجر, جمهوری اسلامی ایران, خاطرات انقلاب ایران, امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
امام خمینی بدشان می آمد

بدشان می آمــد :

• از روشن ماندن چراغ اضافي؛ حتي يك بار در جواب يكي از اطرافيان كه گفت: مي گويند در روشني اسراف نيست. گفتند: بي خود مي گويند.

• كسي در حضورشان از ديگري صحبت كند؛ سر كلاس هاي شان با جديت مي گفتند: اين جا از كسي حرف نزنيد.

• از ريخت و پاش اضافي؛ هر وقت كسي حرفي از اضافه كردن وسايل خانه يا تعمير قسمت هايي از منزل مي زد مي گفتند: انجام اين نوع كارها بماند براي بعد از مرگ من.

• از اين كه بخواهند از او بت بسازند؛ دور و بري ها مي خواستند براي ورودشان فرودگاه را فرش كنند، مي گفتند: مگر مي خواهند كورش را وارد ايران كنند.

• از بي توجهي به بچه ها؛ تا جايي كه يك بار در جمعيت عظيمي كه خدمت ايشان آمده بودند به مادري كه حواسش كاملا پرت امام بود اشاره كردند: هوا سرد است بچه  سرما نخورد.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: امام خمینی, خاطرات امام خمینی, خاطرات انقلاب ایران, جمهوری اسلامی ایران, انقلاب اسلامی ایران, دهه فجر, امام خامنه ای, سیدعلی خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
اینجا کودکان سرطانی به آرزوهای بزرگ خود می‌رسند/همه شهر آماده باش
 
عباس کودک سرطانی اهواز
   
اهواز - این روزها گروهی در اهواز با نگاهی انسانی در حال انجام کارهای بزرگی برای کودکان سرطانی هستند. پلیس شدن عباس و یا تمیز کردن شهر برای بشیر کارهایی است که این گروه انجام داده‌اند.

خبرگزاری مهر ، گروه استان‌ها- قاسم منصور آل کثیر: غول چراغ جادو نیست اما سعی می كند هر آرزویی که کوچولوها داشته باشند، برآورده کند. دو هزار نفر را به صف می کشد تا «بشیر» ١٢ ساله را تشویق کنند؛ «عباس» ۱۳ ساله را برای سه ساعت فرمانده یکی از واحدهای كلانتری اهواز می كند و برای نیم ساعت خلبان یك هلیکوپتر. هدی رشیدی به تازگی توانسته است یک روز خوب برای عباس و بشیر بسازد و چهره زیبا و تازه ای از مأموران نیروی انتظامی را تصویر كند. آرزوی دو كودك سرطانی را به دست بگیرد و میان بهت و حیرت چشم های بسیاری كادو پیچ كند و به آنها هدیه دهد؛ او این روزها به همه شهر شادی بخشیده است.

فرمانده ۱۳ ساله قرار نیست امروز مثل روزهای دیگر بگذرد. اتفاقی برای عباس در راه است. ماموران کلانتری ۱۳ اهواز به دیدن او در بیمارستان شفا می روند و می گویند؛ «تو امروز پلیس شدی». عباس نه خواب است نه بیدار، هنوز باور نكرده است. دنبال مأموران راهی می شود. به مقر كلانتری می رسند. لباس‌هایی كه برایش مهیا شده است، می پوشد. کلاه كاملا قد سر عباس نمی شود؛ مرتب با دست آن را کج و راست می کند و روی سرش نگه می دارد. ستاره های سردوش می چسبد روی شانه های عباس و او رئیس کلانتری می شود.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , ارتش , ,
:: برچسب‌ها: مهرورزی , عادت دیرینه ایرانیان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394